دیگه اشکامو بهت نشون نمیدم
جای نقاشیاتم تکون نمیدم
دیگه هرچقدر کنارمن نباشی
به خودم اجازه جنون نمیدم
دیگه روی میز، برات گل نمیذارم
ادای مجنونارم در نمیارم
هرچی خاک نشسته باشه تو اتاقت
بخدا یه ذره شم برنمیدارم
نمیخوام برام بمیری
تو فقط بگو نمیری
دیگه نامه های بازم نمیخونم
شبا که دیر کنی بیدار نمی مونم
تا بخوای به هیچ کسی چیزی نمیگم
نمیگم چشمای تو کرده دیوونم
نمیخوام برام بمیری
تو فقط بگو نمیری
دیگه از تو هیچ سوالی نمی پرسم
بی خبر می مونی از شبای غصم
دیگه هر چی اتفاق بد بیفته
نمیتونی بخونی از توی قصه ام
دیگه راه به راه برات گل نمی چینم
شب تا صبح خواب چشاتو نمیبینم
شبا که با قهوه و غصه بیداری
حتی، بی صدا کنارت نمیشینم
نمیخوام برام بمیری
تو فقط بگو نمیری
(مریم حیدرزاده).
نظرات شما عزیزان:
razhaaa 
ساعت11:59---4 شهريور 1391